saucesدیکشنری انگلیسی به فارسیسس ها، رب، چاشنی، سوس، خورش، اب خورش، جاشنی غذا، چاشنی زدن به، نم زدن، خوش مزه کردن
succeedدیکشنری انگلیسی به فارسیموفق باش، موفق شدن، کامیاب شدن، نتیجه بخشیدن، بدنبال آمدن، بطور توالی قرار گرفتن