tentدیکشنری انگلیسی به فارسیچادر، خیمه، چتر، سایبان، توجه، ساباط، نوعی شراب شیرین اسپانیولی، طاق، توجه کردن، خیمه زدن
تبلیغ رومیزیtable tent, tent cardواژههای مصوب فرهنگستانکارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه میگذارند
رنگآمیزهtintواژههای مصوب فرهنگستانرنگ حاصل از اختلاط رنگدانه یا پوشرنگ سفید با رنگدانهها یا پوشرنگهای غیرسفید؛ رنگ بهدستآمده روشنتر و ناخالصتر از رنگ اولیه است متـ . سفیدآمیخت
یدک چادریtrailer tentواژههای مصوب فرهنگستانچادری که برای اقامت موقت بر روی یدک برپا و به پشت وسیلۀ نقلیۀ جادهای وصل میشود
پوشرنگ پایۀ رنگآمیزهtint base paintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوشرنگ ساختمانی که تیتانیمدیاکسید آن کمتر از پوشرنگ سفید کامل است و با یک یا چند رنگبخش دیگر آمیخته میشود تا رنگ خاصی حاصل شود
قدرت رنگآمیزیtinting strength, staining power, tint strengthواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای تعیین میزان رنگبخشی یک واحد از رنگبخش
تبلیغ رومیزیtable tent, tent cardواژههای مصوب فرهنگستانکارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه میگذارند