trickyدیکشنری انگلیسی به فارسیروی حیله و تزویر، مکار، مزورانه، نیرنگ باز، شیادانه، مهارت امیز، نیرنگ امیز، خدعه امیز، متقلب، از روی حیله و تزویر
trickدیکشنری انگلیسی به فارسیفوت و فن، حقه، حیله، لم، نیرنگ، رمز، شعبده بازی، خدعه، بامبول، شیادی، حقه بازی کردن، حیله زدن، شوخی کردن، بامبول زدن، خار کردن