tubingsدیکشنری انگلیسی به فارسیلوله ها، لوله گذاری، لوله سازی، لوله اب، نصب لوله، لوله بدون درز، مصالح لوله سازی ولوله کشی
tubingدیکشنری انگلیسی به فارسیلوله، لوله گذاری، لوله سازی، لوله اب، نصب لوله، لوله بدون درز، مصالح لوله سازی ولوله کشی
لولهtubing, tubeواژههای مصوب فرهنگستانمجرای انعطافپذیری که در قالب گوش قرار داده میشود و قالب را به سمعکِ پشتِگوشی وصل میکند