turnدیکشنری انگلیسی به فارسیدور زدن، نوبت، چرخش، گردش، پیچ، تمایل، تغییر جهت، چرخ، پیچ و خم، گشت ماشین تراش، پیچ خوردگی، قرقره، استعداد، چرخیدن، گرداندن، تبدیل کردن، گشتن، وارونه کردن، منحرف شدن، چرخ زدن، معطوف داشتن، تاه زدن، معکوس کردن، دگرگون ساختن، چرخ خوردن، پیچاندن، تغییر جهت دادن، خیش زدن، خیش کشیدن، عطف کردن، بر گرداند
هیجان انگیزدیکشنری فارسی به انگلیسیelectric, emotional, lively, piquant, rousing, sensational, spicy, thriller, turn-on, warm
انگیزاندیکشنری فارسی به انگلیسیcause, come-on, encouragement, evocative, excitement, exciter, exciting, fillip, impeller, impetus, incentive, inducement, instigation, motivator, piquant, prod, provoker, signal, stimulant, stirrer, turn-on
turnدیکشنری انگلیسی به فارسیدور زدن، نوبت، چرخش، گردش، پیچ، تمایل، تغییر جهت، چرخ، پیچ و خم، گشت ماشین تراش، پیچ خوردگی، قرقره، استعداد، چرخیدن، گرداندن، تبدیل کردن، گشتن، وارونه کردن، منحرف شدن، چرخ زدن، معطوف داشتن، تاه زدن، معکوس کردن، دگرگون ساختن، چرخ خوردن، پیچاندن، تغییر جهت دادن، خیش زدن، خیش کشیدن، عطف کردن، بر گرداند