turned outدیکشنری انگلیسی به فارسیمشخص شد، با کلید خاموش کردن، تولید کردن، وارونه کردن، از کار درامدن، بنتیجه مطلوبی رسیدن
زینچۀ یکسرخمturned-up tie plateواژههای مصوب فرهنگستانزینچۀ فلزی ریلبند که یک سر آن با چکشکاری خم شده است