یدککش بازگردانیsalvage tug, wrecking tugواژههای مصوب فرهنگستانیدککشی که از آن برای بازگردانی شناورهای آسیبدیده و درمعرضخطر، گاه در موقعیتهای اضطراری، استفاده میشود
tugsدیکشنری انگلیسی به فارسیتردد، یدک کش، زحمت، تقلا، کشش، کوشش، بزحمت کشیدن، بازور کشیدن، تقلا کردن، کوشیدن
پردۀ لمسیtouch screen, touch display screenواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ نمایشی با صفحۀ شفافِ حساس به تماس که میتوان از انگشت برای اشارۀ مستقیم به همۀ نقاط روی آن استفاده کرد
tuxedoدیکشنری انگلیسی به فارسیلباسشویی، لباس مخصوص مهمانی رسمی، لباس رسمی، اسموکینگ، لباس مردانه مخصوص چای عصر
tuxedoدیکشنری انگلیسی به فارسیلباسشویی، لباس مخصوص مهمانی رسمی، لباس رسمی، اسموکینگ، لباس مردانه مخصوص چای عصر