ارزشگذاری بومشناختیecological valuationواژههای مصوب فرهنگستانتعیین ارزش پولی برای یک هستار بومشناختی مانند گونه یا زیستگاه یا منظر
evaluatingدیکشنری انگلیسی به فارسیارزیابی، ارزیابی کردن، سنجیدن، چیزی را معین کردن، تقویم کردن، قیمت کردن