wayدیکشنری انگلیسی به فارسیمسیر، راه، روش، طریق، نحو، طرز، طور، طریقه، سمت، سبک، عنوان، جاده، رسم، سان، سیاق، خط، مسلک
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
عقبنشینی هواییwithdrawal by airواژههای مصوب فرهنگستانعقبنشینی یگانهای هوایی برای تغییر موضع سریع نیروها یا خاتمه دادن به عملیات که معمولاً تحت فشار دشمن آغاز نمیشود؛ در این نوع عقبنشینی، بزرگترین یگان،گردان است
گَرد آبپنیرwhey powder, dried wheyواژههای مصوب فرهنگستانپودری با کمتر از 15 درصد پروتئین که از تغلیظ و خشک کردن آبپنیر به روش افشانهای تولید میشود
سهرگهthree-way cross, three-way hybridواژههای مصوب فرهنگستانگیاه حاصل از تلاقی یک رگۀ خالص و یک دورگۀ ساده بهعنوان پایۀ مادری