yieldدیکشنری انگلیسی به فارسیبازده، محصول، حاصل، سودمندی، ثمر دادن، واگذار کردن، ارزانی داشتن، تسلیم کردن یا شدن
بهرۀ تخمکیoocyte yieldواژههای مصوب فرهنگستانشمار انبانکهای بهدستآمده از تخمدان در یک دورۀ لقاح برونتنی
بهرة درصدیpercent yieldواژههای مصوب فرهنگستانمقدار محصول پایانی بهدستآمده، به درصد، در مقایسه با مقداری که بهلحاظ نظری باید به دست آید