آموزگانفرهنگ فارسی معین(زِ یا زْ) (اِمر.)مجموعه ای از واحدهای درسی که تشکیل یک رشتة تحصیلی را می دهند و می توان در آن رشته درجة دانشگاهی گرفت .
آموزاندنلغتنامه دهخداآموزاندن . [ دَ ] (مص ) آموزانیدن . تعلیم . آموختن ، چون متعدی باشد. رجوع به آموزیدن شود.
آموزانهtuition feesواژههای مصوب فرهنگستانوجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود * این معادل در برابر اصطلاح "حقالتدریس" ساخته شده است.
آموزاندنلغتنامه دهخداآموزاندن . [ دَ ] (مص ) آموزانیدن . تعلیم . آموختن ، چون متعدی باشد. رجوع به آموزیدن شود.
آموزانهtuition feesواژههای مصوب فرهنگستانوجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود * این معادل در برابر اصطلاح "حقالتدریس" ساخته شده است.