لغتنامه دهخدا
ارزام . [ اِ ] (ع مص ) ارزام رعد؛ بانگ کردن رعد. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سخت بانگ کردن تندر. (منتهی الأرب ). || ارزام ریح ؛ بانگ کردن باد چون ناله ٔ شتر. آواز حنین شتر کردن باد.(منتهی الأرب ). || ارزام ناقه ؛ ناله کردن او. بانگ کردن اشتر چنانکه دهن باز نکند. (تاج الم