لغتنامه دهخدا
اسفیدباج . [ اِ ] (معرب ، اِ مرکب ) اسفیدبا. اسفیدوا. اسفیذباج . سپیدبا. (زمخشری ). معرب سفیدابا به معنی شوربای گوشت بی مصالح زرد که مریضان را دهند. (غیاث ). بفارسی شوربا نامند و از جمله ٔ اغذیه و آن مرقی است که از ادویه ٔ حاره و گوشت مرغ و غیر آن و بقول و امثال آن که طعمی غا