اسکنهفرهنگ فارسی عمید١. وسیلۀ فلزی دستهداری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار میبرند.۲. (کشاورزی) یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام میشود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است.
اسکنهفرهنگ فارسی معین(اِ کِ نِ) ( اِ.) ابزاری فلزی که نجّاران چوب را به وسیلة آن سوراخ می کنند، بیرم .
اشکنهلغتنامه دهخدااشکنه . [ اِ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ) چین و شکن : فتنه رخش نرگس بیمار هم اشکنه ٔ زلف بخروار هم . امیرخسرو (از فرهنگ نظام ). چین وشکن اندام . (ناظم الاطباء) (برهان ). شکن زلف و جز
اشکینهلغتنامه دهخدااشکینه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (اِ) لهجه ای است از اشکنه بمعنی پیازو و په پیاز. رجوع به اشکنه شود.
اشکنهفرهنگ فارسی عمید۱. خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخممرغ، کشک، شیرۀ انگور، و مانندِ آن تهیه میشود.۲. (موسیقی) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی: ◻︎ مطربان ساعتبهساعت بر بنای زیروبم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری: ۹۷).
اشکنهفرهنگ فارسی معین(اِ کَ نِ) (اِ.) 1 - چین ، شکن . 2 - نوایی است از موسیقی قدیم . 3 - خورشی است از روغن و سبزی و پیاز و تخم مرغ و آرد.
چوپیوند اسکنهایcleft graftواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوپیوند انتهایی که در آن پس از سربرداری پایه، یک شکاف یا دو شکاف عمودبرهم در پایه ایجاد میکنند و پیوندکهای دارای چند جوانه را در شکاف قرار میدهند، بهگونهایکه لایههای زایندۀ پایه و پیوندک بر روی هم قرار گیرند
پیوند اسکنه ایلغتنامه دهخداپیوند اسکنه ای . [ پ َ/ پ ِ وَ دِ اِ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نوعی پیوند در درختان و گیاهان . رجوع به پیوند و تصویر آن شود.
چوپیوند اسکنهای جانبیside-cleft graftingواژههای مصوب فرهنگستانچوپیوند جانبی که برای پر کردن بخشهای خالی روی شاخههای اصلی زده میشود
gougeدیکشنری انگلیسی به فارسیگوگ، منقار، اسکنه جراحی، بزورستانی، گول زدن، با اسکنه کندن، در اوردن، کندن، بزور ستاندن
gougesدیکشنری انگلیسی به فارسیخوبه، منقار، اسکنه جراحی، بزورستانی، گول زدن، با اسکنه کندن، در اوردن، کندن، بزور ستاندن