اسیداستیکفرهنگ فارسی عمیدمایعی بیرنگ با بوی تند، بسیار ترشمزه، محلول در آب، اتر، و الکل که در داروسازی و صنعت به کار میرود؛ جوهر سرکه.
استونفرهنگ فارسی عمیدمایعی بیرنگ، فرّار، و قابل اشتعال که از تقطیر املاح اسیداستیک بهدست میآید و در تهیۀ رنگ و لاک به کار میرود. بسیاری از مواد را در خود حل میکند و به همین دلیل در پاک کردن لاک ناخن از آن استفاده میشود.
زنگارفرهنگ فارسی عمید۱. مادهای سمّی به رنگ سبز که از عمل اسیداستیک در سطح مس به وجود میآید؛ اکسید مس.۲. [قدیمی] زنگ آهن.⟨ زنگار معدنی: (شیمی) [قدیمی] زاج سبز.
سرکهفرهنگ فارسی عمیدمایعی ترش که بخش اصلی آن اسیداستیک و آب است و از انگور، خرما، انجیر و بعضی میوههای آبدار دیگر به دست میآید و در داروسازی برای حل کردن بعضی داروها به کار میرود.⟨ سرکه فروختن: (مصدر لازم)۱. فروختن سرکه به کسی.۲. [قدیمی، مجاز] رو ترش کردن، روی درهم کشیدن؛ به کسی اخم کردن: ◻
جوهرفرهنگ فارسی عمید۱. هر نوع مادۀ رنگی که در رنگرزی و تولید مواد غذایی کاربرد دارد.۲. مایع رنگی صنعتی که در تولید نوشتافزار کاربرد دارد.۳. استعداد و شایستگی.۴. حقیقت.۵. اصل و خلاصۀ چیزی.۶. (فلسفه) [جمع: جواهر، مقابلِ عرض] آنچه قائمبهذات باشد.۷. [جمع: جواهر] [قدیمی] هریک از سنگه