فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نحوۀ ارتباط
بکار، محیل، حیلهگر، آبزیرکاه، دغل، شیاد، نادرست، زیرک
همهفن-حریف، بازیگر
مکار، حقهباز، مردمفریب، مردمرنگکن، مکاره، پُرفریب، خائن
چموش، ناتو، ناراست، بامبولباز، بخوبُر، ناروزن، الخناس، الپر
هنرپیشه، آفَت
[صورتاسمی:] فریبکار، دروغگو، متقلب