فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: مناسبات ملکی
رایی، مال، مایملک، مایه، حق، سرمایه، ثروت
اموال منقول و غیرمنقول، مِلک، مِلک شخصی، سهم، متصرفات، مایتعلقبه، علاقه، متعلقات، داروندار، مالومنال، دارایی و بدهی، اثاثیه، اسباب، اشیا، چیزها، ابوابجمع، مایتعلقبه
مِلک به معنی مستغلات◄ مِلک▼
سرمایهگذاری، کارخانه، دارایی ثابت، ماشین