انتاجلغتنامه دهخداانتاج . [ اِ ] (ع مص ) زاییدن و بچه آوردن : اُنْتِجَت الناقه (مجهولاً)؛ زایید آن ماده شتر و بچه آورد. (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). بچه آوردن و زاییدن ناقه . (آنندراج ). || بر سر خود رفتن ناقه و معلوم نشدن که کجا زاییده . || انتج القوم ؛ زه آوردند شتران ایشان . || وقت ز
انتاجفرهنگ فارسی عمید۱. به نتیجه آوردن و نتیجه گرفتن از چیزی.۲. [قدیمی] فرارسیدن هنگام زاییدن دامها.۳. [قدیمی] زایش شتر، گاو، گوسفند، و نتیجه دادن آنها.
انتاجفرهنگ فارسی معین( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نتیجه دادن ، نتیجه گرفتن . 2 - زمان زایمان چهارپایان .
انتاشلغتنامه دهخداانتاش . [ اِ] (ع مص ) سر بیرون آوردن گیاه از زمین پیش از آنکه بیخش برآید. (ناظم الاطباء) . سر بیرون آوردن گیاه از زمین پیش از آنکه ریشه بدواند. (از اقرب الموارد) . || نتش برآوردن تخم . (ناظم الاطباء). انتش الحب ؛ تر و خیس شد دانه و نَتَش خود را در زمین زد.(از اقرب الموارد). |
انتئاشلغتنامه دهخداانتئاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شتابانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بشتاب واداشتن . اعجال . (از اقرب الموارد). || سپس ماندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تأخر. (از اقرب الموارد). || بگوسپندان رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). همه جا با گوسپندان رف
انتیاشلغتنامه دهخداانتیاش . [ اِ ] (ع مص ) دست ناویدن و گرفتن چیز کسی را.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). تناول ، یقال : «الظبی ینوش الاراک وینتاشه ». (از اقرب الموارد). || برون آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بیرون آوردن ، یقال : انتاشه من الهلکة؛یعنی او را نجات د