لغتنامه دهخدا
اکبیر. [اِ ] (ص ، اِ) در تداول عوام ، سخت پلید و پلشت و بی دولت . سخت مکروه . سخت شوخگن . عظیم مکروه . شاید از ماده ٔ اکبار عربی به معنی پلیدی کردن . (از یادداشت مؤلف ). پلید. کثیف . زشت . بی ریخت . اکبیری . (فرهنگ فارسی معین ). || ادبار. (فرهنگ لغات عامیانه ).- <span cl