تاروپود را لابهلای هم کردن در پارچهبافی، قالیبافی، و سایر چیزهای بافتنی؛ چند رشته موی یا نخ را بههم تابیدن.
۱. بافندگی کردن، نساجی کردن
۲. در هم تنیدن، به هم تابیدن، تاروپود درهم زدن
۳. سر هم زدن، حرف بیمنطق زدن، گزافهگویی کردن
۴. از خود درآوردن