بالنگلغتنامه دهخدابالنگ . [ ل َ ] (اِ) به فارسی اترج را گویند. (فهرست مخزن الادویه ). نوعی از ترنج باشد که بسیار شیرین و نازک شود و از آن مربا سازند. (برهان قاطع) (آنندراج ). جنسی است از ترنج بزرگ . (شرفنامه ٔ منیری ). قسمی از مرکبات کشیده اندام که از پوست گوشت آلود آن مربای بالنگ کنند. (یاددا
بالینیفرهنگ فارسی عمیدویژگی علومی که به مطالعه و بررسی سیر بیماری بر روی بیمار میپردازد: روانشناسی بالینی.
بالینیلغتنامه دهخدابالینی . (ص نسبی ) کلینیک . پیشتر این کلمه را سریری میگفتند. (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).- استادکرسی بالینی ؛ مدرس و استاد مسائل مربوط به امراض بالینی در دانشکده ٔ پزشکی .
بالینیفرهنگ فارسی معین(ص نسب .) ( اِ.) 1 - منسوب به بالین . 2 - مطالعة ناخوشی های بیماران بستری و کلینیکی .
بالنگوفرهنگ فارسی عمیدگیاهی از خانوادۀ نعناع با برگهایی باریک شبیه برگ ریحان و گلهای آبیرنگ که تخم آن مصرف دارویی دارد.
بالنگویهلغتنامه دهخدابالنگویه . [ ل َ/ ل ِ ی َ / ی ِ ] (اِ) گیاهی است دوایی که نامهای دیگرش بالنگو و بادرنجبویه است . لفظ مذکور مخفف بالنگبویه است چه دوای مذکور بوی بالنگ که قسمی از مرکبات است میدهد. (از فرهنگ نظام ). و رجوع به ب
بالنگالغتنامه دهخدابالنگا. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 12 هزارگزی جنوب باختر رودسر و 3 هزارگزی جنوب خاور املش در دامنه واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و <span class="hl" dir
بالنگالغتنامه دهخدابالنگا. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 14 هزارگزی جنوب رودسر و 2 هزارگزی جنوب باختر رحیم آباد در دامنه واقع است . ناحیه ایست با آب و هوای معتدل مرطوب و <span class=
بالنگانلغتنامه دهخدابالنگان . [ ل َ ] (اِخ ) (چشمه ٔ ..) از بلوک سرحد چهاردانگه ، و آن فرسخی دو بیشتر مشرقی سه ده واقع است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
بالنگوفرهنگ فارسی عمیدگیاهی از خانوادۀ نعناع با برگهایی باریک شبیه برگ ریحان و گلهای آبیرنگ که تخم آن مصرف دارویی دارد.
بالنگویهلغتنامه دهخدابالنگویه . [ ل َ/ ل ِ ی َ / ی ِ ] (اِ) گیاهی است دوایی که نامهای دیگرش بالنگو و بادرنجبویه است . لفظ مذکور مخفف بالنگبویه است چه دوای مذکور بوی بالنگ که قسمی از مرکبات است میدهد. (از فرهنگ نظام ). و رجوع به ب
بالنگالغتنامه دهخدابالنگا. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 12 هزارگزی جنوب باختر رودسر و 3 هزارگزی جنوب خاور املش در دامنه واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و <span class="hl" dir
بالنگالغتنامه دهخدابالنگا. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 14 هزارگزی جنوب رودسر و 2 هزارگزی جنوب باختر رحیم آباد در دامنه واقع است . ناحیه ایست با آب و هوای معتدل مرطوب و <span class=
بالنگانلغتنامه دهخدابالنگان . [ ل َ ] (اِخ ) (چشمه ٔ ..) از بلوک سرحد چهاردانگه ، و آن فرسخی دو بیشتر مشرقی سه ده واقع است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
شبالنگلغتنامه دهخداشبالنگ . [ ش َ ل َ ] (اِ) نخچیر را گویند و آن جانورانی باشند که آنها را شکار کنند، مانند آهو و قوچ صحرایی و بز و گاو کوهی و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). آهو وگور که آنها را شکار کنند. در رشیدی و جهانگیری نیزبه این معنی آمده . (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء).
بابالنگلغتنامه دهخدابابالنگ . [ ل َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان طارم علیا بخش سیردان شهرستان زنجان . 58هزارگزی شمال باختر سیردان و 10 هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی سردسیر. سکنه ٔ آن 205 تن ، شی