بایعلغتنامه دهخدابایع. [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) بائع، از مصدر بیع. فروشنده . برابر مشتری . (آنندراج ). پرداخت کننده ٔ بها در برابر کالای فروخته شده . (از اقرب الموارد). ج ، باعه . (از تاج العروس ). || خریدار. خرنده . (آنندراج ). مشتری . تحویل دهنده ٔ کالا در برابر بها به خریدار. و این مصدر از اضداد
بوژی کِشندهtractive bogie, motored bogieواژههای مصوب فرهنگستانبوژی موتورداری که چرخ- محورهای آن هریک بهتنهایی یا بهطور مشترک ازطریق یک جعبهدنده به حرکت درمیآید
بوژی موتوردارpowered bogie, motor bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی که دارای نیروی محرک یا موتور است و معمولاً در قطارهای خودکِشَند به کار میرود
بوژیbogie 1, truckواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای شامل چهار یا شش چرخ که بهصورت جفت در زیر وسیلۀ نقلیۀ ریلی طویل نصب میشود و ازطریق لولایی مرکزی حرکت و انعطاف وسیلۀ نقلیۀ را در پیچها تسهیل میکند
بوژی خودفرمانself steering bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی که از اتصال انعطافپذیر مجموعۀ چرخـ محورها با قاب بوژی تشکیل میشود و جهت محورها را با شعاع انحنای پیچ هماهنگ میکند
متبایعلغتنامه دهخدامتبایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) خریدو فروخت کننده با یکدیگر. (آنندراج ). شریک شونده با هم در تجارت و معامله و خرید و فروخت و داد و ستد. (ناظم الاطباء). || متحد شونده با هم بواسطه ٔ بیعت کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبایع شود.
اجسام مختلفةالطبایعلغتنامه دهخدااجسام مختلفةالطبایع. [ اَ م ِ م ُ ت َ ل ِ ف َ تُطْ طَ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: عبارت است از عناصر و آنچه از موالید ثلاثه از عناصر ترکیب مییابند و اجسام بسیطه ٔ مستقیمةالحرکتی که مواضع طبیعیه ٔ آن اندرون جوف فلک قمر است . وبه اعتبار اینکه ا
امهات طبایعلغتنامه دهخداامهات طبایع. [ اُم ْ م َ ت ِ طَ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چهارارکان است . (از آنندراج ).
تبایعلغتنامه دهخداتبایع. [ ت َ ی ِ ] (ع اِ) (از «ت ب ع ») ج ِ تَبِیع و تَبیعَة. (منتهی الارب ). تَبائِع ج ِ تبیع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). رجوع به تبائع و تبیع و تبیعة شود.