بایگانیفرهنگ فارسی عمید۱. عمل بایگان؛ ضبط.۲. (اسم) جایی که نامهها و اسناد ادارات دولتی یا بنگاههای ملی نگهداری میشود؛ آرشیو.
بایگانیلغتنامه دهخدابایگانی . (حامص ) عمل بایگان . || ضبط. (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). نام دائره ای در ادارات دولتی و بنگاههای ملی که اعضاء آن مأمور ضبط و نگاهداری پرونده ها و نامه ها هستند و بهنگام مراجعه آن اسناد را در اختیار مراجعان میگذارند. این کلمه را میتوان در برابر ترکیب دفاتر خلود (تذکر
بایگانیarchives 3واژههای مصوب فرهنگستانمحل ضبط اسناد و تصاویر و نامهها و پروندهها * مصوب فرهنگستان اول
بیانیلغتنامه دهخدابیانی . [ ب َ ] (اِخ ) از جمله ٔ شعرای زمان سلطان یعقوب خان است و شخص دردمند و مستمند و خوش طبع بود و این مطلع از اوست :چون کنم کز روزه سرو من خلالی گشته است روی چون ماه تمام او هلالی گشته است .هر کجا داغی است تنها بر دل افکار ماست گلبن دردیم و گلهای ملامت بار
بیانیلغتنامه دهخدابیانی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیان ،یعنی تفسیری . (ناظم الاطباء). مربوط به علم بیان . رجوع به بیان شود. || منسوب است به بیان بن سمعان تمیمی . (الانساب سمعانی ). رجوع به بیانیه شود.
بیگانگیلغتنامه دهخدابیگانگی .[ ن َ / ن ِ ] (حامص ) صفت بیگانه . چگونگی بیگانه . (یادداشت مؤلف ). غیریت . مقابل خودی . عدم آشنایی . (از ناظم الاطباء). مقابل یگانگی . (یادداشت مؤلف ). ناآشنایی . ناشناسی . || غربت . بیگانه بودن . اجنبی بودن . (از ناظم الاطباء) (ا
بانگفرهنگ فارسی عمید۱. آواز.۲. فریاد.⟨ بانگ زدن: (مصدر لازم)۱. فریاد زدن.۲. آواز برآوردن.۳. خواندن یا راندن کسی از روی خشم و غضب.⟨ بانگ نماز: اذان.
آذربایگانیلغتنامه دهخداآذربایگانی . [ ذَ ی ِ ] (ص نسبی ) منسوب به آذربایگان . آذربایجانی : چو شهرو ماهرخ زآن ماه آبادچو آذربایگانی سرو آزاد.(ویس و رامین ).