بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
بررسی کردنلغتنامه دهخدابررسی کردن . [ ب َرْ، رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیق کردن .جستجو و پرسش کردن . || امعان نظر کردن .
بررسی 1survey 2واژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ روشمند میدانی و پیمایشی برای شناسایی و تعیین موقعیت مکانی و ثبت پراکندگی محوطههای باستانی باتوجهبه ویژگیهای جغرافیایی و محیطی متـ . بررسی باستانشناختی archaeological reconnaissance, archaeological survey
بررسی پیمایشیfoot survey, pedestrian survey, fieldwalkingواژههای مصوب فرهنگستانمشاهدۀ مستقیم سطح محوطههای باستانی ازطریق پیادهروی در فضاهایی با فاصلۀ منظم برای گردآوری سامانمند دادههای باستانشناختی سطح محوطهها
بررسیدنفرهنگ فارسی عمیدبررسی کردن؛ وارسی کردن؛ رسیدگی کردن به کاری؛ پرسیدن: ◻︎ آز بگذار که با آز به حکمت نرسی / ور بیان بایدت از حال سنائی بررس (سنائی۲: ۱۸۳).
بررسیدنلغتنامه دهخدابررسیدن . [ ب َرْ، رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) پرسیدن . (برهان ) (انجمن آرا). سؤال کردن . (آنندراج ). وارسیدن .(انجمن آرا) (آنندراج ). وارسی کردن . فحص کردن . تفتیش کردن . پژوهش کردن . تحقیق کردن . تفحص و تجسس کردن . تعرف . (لغت بیهقی ). جستجو ک
بررسی 1survey 2واژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ روشمند میدانی و پیمایشی برای شناسایی و تعیین موقعیت مکانی و ثبت پراکندگی محوطههای باستانی باتوجهبه ویژگیهای جغرافیایی و محیطی متـ . بررسی باستانشناختی archaeological reconnaissance, archaeological survey
بررسیدنفرهنگ فارسی عمیدبررسی کردن؛ وارسی کردن؛ رسیدگی کردن به کاری؛ پرسیدن: ◻︎ آز بگذار که با آز به حکمت نرسی / ور بیان بایدت از حال سنائی بررس (سنائی۲: ۱۸۳).
بررسی کردنلغتنامه دهخدابررسی کردن . [ ب َرْ، رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیق کردن .جستجو و پرسش کردن . || امعان نظر کردن .
بررسیدنلغتنامه دهخدابررسیدن . [ ب َرْ، رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) پرسیدن . (برهان ) (انجمن آرا). سؤال کردن . (آنندراج ). وارسیدن .(انجمن آرا) (آنندراج ). وارسی کردن . فحص کردن . تفتیش کردن . پژوهش کردن . تحقیق کردن . تفحص و تجسس کردن . تعرف . (لغت بیهقی ). جستجو ک
بررسی 1survey 2واژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ روشمند میدانی و پیمایشی برای شناسایی و تعیین موقعیت مکانی و ثبت پراکندگی محوطههای باستانی باتوجهبه ویژگیهای جغرافیایی و محیطی متـ . بررسی باستانشناختی archaeological reconnaissance, archaeological survey