تلیوارلغتنامه دهخداتلیوار. [ ت َ لی ] (اِ) تلیبار است و آن خانه ای باشد که در آن کرم ابریشم نگاهدارند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به تلیبار و تلمبار و تلنبار شود.
تلنبارلغتنامه دهخداتلنبار. [ ت َ / ت ِ لَم ْ / لِم ْ ک َ دَ ] (اِ) تلمبار. تلیبار. رجوع به این دو کلمه و ماده ٔ بعد شود.
تلمبارفرهنگ فارسی عمید۱. هرچیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد.۲. جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند؛ پیلهانبار؛ تلیبار؛ تلیوار.
تلنبار کردنلغتنامه دهخداتلنبار کردن . [ ت َ / ت ِ لَم ْ / لِم ْ ] (مص مرکب )مجازاً، جمع کردن بر روی یکدیگر بی نظمی و بی قاعده ای و بی تصرفی . از چیزی یا چیزهای بسیار در جایی گردکردن و غالباً بی نتیجه و حاصل و معنائی . (یادداشت به خط