تمامخواهیtotalismواژههای مصوب فرهنگستانسازماندهی خودپنداره بهنحویکه دارای مرزهای مستبدانه و انعطافناپذیر باشد
تمامیلغتنامه دهخداتمامی . [ ت َ ] (ق ، اِ) همگی . (ناظم الاطباء). همه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سرتاسر : تمامی بگفتم من این داستان بدان سان که بشنیدم از باستان . فردوسی .ویعقوب وخاله ٔ یوسف که خواهرزن یعقوب بود تمامی در سجده شد
تمامیلغتنامه دهخداتمامی . [ت ِ ] (ع ص ) لیل تمامی ؛ بالتوصیف بمعنی لیل التمام است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمام شود.