تمدیدلغتنامه دهخداتمدید. [ ت َ ] (ع مص ) کشیدن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیک کشیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || آماسیدن . باد کردن . ورم کردن . رجوع به ابن البیطار و ترجمه لکلرک ذیل عنب شود.
تمددلغتنامه دهخداتمدد. [ ت َ م َدْ دُ ] (ع مص ) کشیدن و کشیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).کشیده شدن و دراز کشیدن مردم . (آنندراج ). بیازیدن . (تاج المصادر بیهقی ). خویشتن یازیدن . (زوزنی ). || تمدد الرجل ؛ ای تمطی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (مجمل
تمضیضلغتنامه دهخداتمضیض . [ ت َ ] (ع مص ) آب سخت شور نوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تمدید کردنلغتنامه دهخداتمدید کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول امروزی مهلت بیشتری تعیین کردن . فاصله ٔ زمانی اجرای امری را افزودن . انجام دادن تعهدی را به تأخیر انداختن . و بیشتر در مورد افزودن مدت پرداخت دین بکار رود: سفته ٔ فلان کس تمدید شد.
دورۀ تمدیدextension periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که پس از دریافت تقاضای تداوم چراغ سبز به طول مدت چراغ سبز اضافه میشود
اتاق تمدیدیstayoverواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که مهمان آن سر تاریخ مقرر مهمانخانه را ترک نمیکند و دستکم یک شب دیگر در همان اتاق میماند متـ . تمدیدی
تمدید کردنلغتنامه دهخداتمدید کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول امروزی مهلت بیشتری تعیین کردن . فاصله ٔ زمانی اجرای امری را افزودن . انجام دادن تعهدی را به تأخیر انداختن . و بیشتر در مورد افزودن مدت پرداخت دین بکار رود: سفته ٔ فلان کس تمدید شد.
دورۀ تمدیدextension periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که پس از دریافت تقاضای تداوم چراغ سبز به طول مدت چراغ سبز اضافه میشود