تهادنلغتنامه دهخداتهادن . [ ت َ دُ ] (ع مص ) راست ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || درست و راست شدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تصالح قوم . (از اقرب الموارد).
تهدینلغتنامه دهخداتهدین . [ ت َ ] (ع مص ) خوشنود کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راضی کردن . (از اقرب الموارد). || آرام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آرام دادن کودک را. یقال : هدنت الصبی تهدیناً. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشغول کردن زن کودک را به سخن . (منتهی ال
تهیدنلغتنامه دهخداتهیدن . [ ت َ / ت ِ دَ ] (مص ) خالی شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 302 شود.
تعدینلغتنامه دهخداتعدین . [ ت َ ] (ع مص ) شکافتن زمین را به کلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پر شدن شکم آبخور از آب . (ازناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نیرو دادن زمین و کشت را به سرگین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب ال
متهادنلغتنامه دهخدامتهادن .[ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) راست ایستنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || کار درست و راست . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). راست و نیک ترتیب داده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادن شود.
درست شدنلغتنامه دهخدادرست شدن . [ دُ رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آماده شدن . مهیا شدن . ساخته شدن .- امثال : با این چیزها قبر آقا درست نمی شود . (امثال و حکم ).|| صحیح و سالم شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). استصحاح . (تاج المصادر بیهقی ). بهبود
متهادنلغتنامه دهخدامتهادن .[ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) راست ایستنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || کار درست و راست . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). راست و نیک ترتیب داده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادن شود.