تکوینلغتنامه دهخداتکوین . [ ت َ ] (ع مص ) هست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). هست کردن و نو بیرون آوردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هست نمودن و در وجود آوردن و پیدا کردن و... اصل آن کون بمعنی بودن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). احداث . (اقرب الموارد). ایجاد چیزی که مسبوق به
تکوینلغتنامه دهخداتکوین . [ ت َ] (اِخ ) کتاب تکوین . سفر تکوین . سفر پیدایش . نام نخستین کتاب عهد عتیق . رجوع به پیدایش (سفر...) شود.
توکانTucana, Toucan, Tucواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان جنوبی (southern sky) که دو جِرم بارز ژرفنایی، یعنی اَبر کوچک ماژلان و خوشۀ 47ـ توکان، در آن قرار دارند
تقونلغتنامه دهخداتقون . [ ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) تعدی کردن به زبان . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (ازتاج العروس ). || نیک ستودن کسی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء).
تکونلغتنامه دهخداتکون . [ ت َ ک َوْ وُ ] (ع مص ) هست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). هست کردن . (دهار). شدن و بودن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). هست شدن و بودن . (غیاث اللغات ). تکوین . کونه فتکون . (اقرب الموارد). || جنبیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ژنشناسی تکوینیdevelopmental geneticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از ژنشناسی/ژنتیکی که به مطالعة تغییر و تحول موجود پُریاخته میپردازد متـ . ژنتیک تکوینی
تکوین جنسیsex development, sexual developmentواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در دورۀ جنینی که در آن غدهها و اندامهای جنسی داخلی و خارجی تکوین مییابند
نارویش مادرزاد پوستaplasia cutis congenita, epitheliogenesis imperfectaواژههای مصوب فرهنگستانعدم تکوین موضعی پوست یا نارسایی در تکوین آن در هنگام تولد که به مرگ منجر میشود
تکوین جنسیsex development, sexual developmentواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در دورۀ جنینی که در آن غدهها و اندامهای جنسی داخلی و خارجی تکوین مییابند
تکوین مغز پیشینtelencephalisation/ telencephalizationواژههای مصوب فرهنگستانگذار و تکوین تدریجی ساختار پیشرفتۀ مغز پیشین در طی فرایند تکامل
مقولات هگل: تکوینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت م، شُدن (تَعیّن)، وجود، کیف، کیفیت، تحقق، حد، وحدت، کثرت، کم، مادیت، محسوسیت، کمّ بیرونی، مقدار، عدد، کمّ درونی، درجه، تناسب، اندازه