لغتنامه دهخدا
جحوظ. [ ج ُ ] (ع مص ) عیب جویی کردن در کار کسی . (از قطر المحیط) (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). نگریستن در کار کسی پس بدی آن را دیدن . (از اقرب الموارد) (شرح قاموس ). یقال : لاجحظن الیک اثر یدک ؛ اَی لارینک سوءَ عملک . (از اقرب الموارد). || بیرون آمدن چشم از چشم خانه . (از شرح