خرخیارلغتنامه دهخداخرخیار. [ خ َ] (اِ مرکب ) نام نوعی خیار است . قثاءالحمار. (یادداشت بخط مؤلف ). خیارچنبر. خیارشنگ . (ناظم الاطباء).
سبزیجاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یجات، سالاد کلم، گلکلم، کلم قمری، بروکسل، کاهو، آندیو خیار، خیارچنبر، چنبرخیار گوجه فرنگی، بادنجان، کدوسبز لوبیا سبز، نخودفرنگی شلغم، چغندر، لبو، هویج، هویج فرنگی، پیاز، سیب زمینی، فلفل، سیر، موسیر، سیب یارومسی، زردک کرفس، کنگر، ریواس، بامیه، آرتیشو، مارچوبه آووکادو ریشه، غده، پیاز، جوا
اطریفل مقل ملینلغتنامه دهخدااطریفل مقل ملین . [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ م ُ ل ِم ُ ل َی ْ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جهت بواسیر، پوست هلیله ٔ کابلی و هلیله ٔ سیاه و پوست هلیله ٔ زرد وآمله ٔ مقشر و اسطوخودوس و افتیمون و بسفایج از هر ی