دوبرابرلغتنامه دهخدادوبرابر. [ دُ ب َ ب َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) ضعف . مضعوف . مضاعف . دوچندان . دوتا. دوچند. (یادداشت مؤلف ). دوتا و دوچندان و دوبخشه و مضعف . (آنندراج ).
دوبرابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابر، دوچندان، دومقابل، دوبل، دوتا، دوقلو، مضاعف، ثانی، دوگانه دوطرفه دوزیستان دورگه، دوپا مربع
دوبرابر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دوبرابر کردن، تجدیدکردن، کپیکردن، نسخهبرداری کردن بازهم کاری راکردن، ازسر گرفتن، ازنو آغاز کردن، دوباره کردن
دوبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابری، تکرار دوباره، تجدید، دوتا کردن، دوبارگی، دوباره کاری، ازسرگیری، تازگی، نوسازی دوتایی بودن مربع، توان دو نفر دوم، معاون، جانشین، وزیر، دست راست آنکور دوپلکس المثنی، کپی، نسخه تکرار یا تجدید چندتایی ◄ تکرار
دوبرابرشوی دورهperiod doublingواژههای مصوب فرهنگستانتغییر دورهای در سامانههای دینامیکی غیرخطی بهنحویکه دورۀ نوسان بهیکباره دو برابر شود
زمان دوبرابرشَویdoubling timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان لازم برای آنکه سوخت حاصل از شکافت مواد شکافا (fissile materials) در واکنشگاه/ رآکتور زاینده به دو برابر مقدار اولیه افزایش یابد
دوبرابرشوی دورهperiod doublingواژههای مصوب فرهنگستانتغییر دورهای در سامانههای دینامیکی غیرخطی بهنحویکه دورۀ نوسان بهیکباره دو برابر شود