لغتنامه دهخدا
میخ دوز. (ن مف مرکب ) دوخته و دوزیده شده با میخ . میخ کردگی و میخ زدگی و با میخ دوخته شده و مستحکم شده . (ناظم الاطباء). مُسَمَّر. (یادداشت مؤلف ).- میخ دوز کردن ؛ میخ زدن و محکم کردن با میخ . (ناظم الاطباء). با میخ بر جایی استوار کردن . تسمیر. (