لغتنامه دهخدا
راتب . [ ت ِ ] (ع ص ، اِ) ثابت و برجای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || روزمره : عیش راتب ؛ دائم ثابت و الراتب عند المحدثین : ما یقدم مکافاة لمن هو فی منصب او خدمة؛ یعنی راتب در نزد محدثین آن چیزی است که بکسی که دارای منصبی است یا خدمتی انجام میدهد تقدیم شود. ج ، رواتب . (از ا