روبرو، رویارو، مقابل، موازی
روبهرو کردن، مقابل کردن، رویارو کردن، مواجهه دادن
صاقِب؛ رویارو شونده. کسی که رودررو می شود.
۱. روبرو شدن، مقابل گردیدن، رویارو شدن ۲. مواجهه کردن
رويارو شد(شدند-به دليل معناي مشارکت در باب تفاعل)