سیلیسفرهنگ فارسی عمیدمادهای مرکب از سیلیسیوم و اکسیژن که در طبیعت هم بهصورت آزاد و هم بهصورت سیلیکاتها فراوان است و در شیشهسازی، تصفیۀ آب و مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد.
سیلیسsilicaواژههای مصوب فرهنگستانسیلیسیمدیاکسید طبیعی که بهصورت متبلور و در شکلهای گوناگون در طبیعت یافت میشود
سلسلغتنامه دهخداسلس . [ س َ ل َ ] (ع مص ) نرم خوی شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). نرمی و آسانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرمانبردار شدن . (دهار). || روان شدن بول چنانکه آن را باز نتوان داشت . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || رفتن بیخ شاخ خرمابن . (منتهی الارب ). |
سلسلغتنامه دهخداسلس . [ س َ ] (ع اِ) رشته شبه کشیده که داهان پوشند. || گوشواره . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سلسلغتنامه دهخداسلس . [ س َ ل ِ ] (ع ص ) نرم و آسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) || رام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مردم منقاد. (دهار).- سلس البول ؛ نوعی از بیماری مثانه که ضبط کمیز نتواند در وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرضی که بول بی اراده خارج شود. (از غیاث
سلشلغتنامه دهخداسلش . [ س َ ل ِ ] (ص ) به لغت زند و پازند به معنی بد باشد که در مقابل نیک است و به این معنی بعد از حرف ثانی یای خطی هم آمده است که سلیش باشد. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به سلیش شود.
سلیسلغتنامه دهخداسلیس . [ س َ ] (معرب ، اِ) لاتینی «سیلیس ، سیلیسیوم » . سیلیس . دزی «سلیس » را با تردیدی نقل و آنرا (نام گیاهی ) ترجمه کرده و نوعی از (عینون ) دانسته است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به معنی سلسیس است که سنگ پا باشد و آن نوعی از سنگ متخلخل است . (برهان ). رجوع به سیلیس شود
سیلیسیمفرهنگ فارسی عمیدشبهفلزی که در حالت بیشکل به رنگ قهوهای و در حالت متبلور به رنگ سربی و بعد از اکسیژن فراوان ترین عنصر است و در طبیعت به شکل سیلیس و انواع سیلیکات وجود دارد.
سیلیسیمسوزیsilicon burningواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در هستۀ ستارههای پُرجِرم رخ میدهد و در آن سیلیسیم به آهن و نیکل تبدیل میشود
رسوب سیلیسآواریsiliciclastic sedimentواژههای مصوب فرهنگستانرسوب آواری غیرکربناتیای که بهطور کامل از سیلیس (کوارتز) یا کانیهای سیلیکاتی تشکیل شده است
سیلیسیمفرهنگ فارسی عمیدشبهفلزی که در حالت بیشکل به رنگ قهوهای و در حالت متبلور به رنگ سربی و بعد از اکسیژن فراوان ترین عنصر است و در طبیعت به شکل سیلیس و انواع سیلیکات وجود دارد.
سیلیسیمسوزیsilicon burningواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در هستۀ ستارههای پُرجِرم رخ میدهد و در آن سیلیسیم به آهن و نیکل تبدیل میشود