لغتنامه دهخدا
صمکان . [ ص ِ ] (اِخ ) شهرکی است خوش و از عجایب دنیا است از بهر آنکه در میان این شهر رود می رود و پولی (پلی ) برآن رود است ، یک نیمه ٔ شهر که از اینجانب رود است برکوه نهاده ست و سردسیر است و رز انگور باشد بی اندازه ، چنانکه قیمتی نگیرد و آن را بعضی عصیر سازند و بعلاقه کنند و