شادبختلغتنامه دهخداشادبخت . [ ب َ ] (ص مرکب ) خوش بخت . نیکبخت : از رفتن مهد شرف خزران شود مهد کنف بس شادبخت است آنطرف شادی شروان بادهم .خاقانی .