شکیبیدنلغتنامه دهخداشکیبیدن . [ ش ِ / ش َ دَ ] (مص ) متحمل شدن . صابر و بردبار گشتن . (ناظم الاطباء). صبر کردن . تحمل نمودن . قرار و آرام گرفتن . (آنندراج ) (از برهان ). صبر. اصطبار. مصابرت . صبرکردن . شکیبایی . پاییدن . بماندن . خودداری کردن . (یادداشت مؤلف )
شکیباییدنلغتنامه دهخداشکیباییدن . [ ش ِ / ش َ دَ ] (مص ) صبر کردن . تحمل نمودن . قرار و آرام گرفتن . صبر داشتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ). رجوع به شکیبیدن شود.
کلهشقبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کلهشقبودن، سرسخت بودن، سرسختی کردن، پافشاری کردن، مصمم بودن مطمئن بودن لجکردن، سر لج افتادن، سماجت کردن، ترشرو بودن ثبات داشتن، مقاومت کردن توبهنکردن مستبد بودن، سخت گرفتن، قبول نداشتن جاهل بودن، متعصب بودن، پیشداوری کردن انعطاف نداشتن، محکمایستادن، چسبیدن سنتی بودن، به سنت
بشکیبیدنلغتنامه دهخدابشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . بردبار بودن . صبر کردن . رجوع به شکیبیدن شود.
بشکیبیدنلغتنامه دهخدابشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . صبر کردن . تحمل کردن . بردباری کردن . رجوع به شکیبیدن شود.
نشکیبیدنلغتنامه دهخدانشکیبیدن . [ ن َ ش َ دَ / ن َ دَ] (مص منفی ) مقابل شکیبیدن . رجوع به شکیبیدن شود.
نشکیبیدنلغتنامه دهخدانشکیبیدن . [ ن َ ش َ دَ / ن َ دَ] (مص منفی ) مقابل شکیبیدن . رجوع به شکیبیدن شود.
بشکیبیدنلغتنامه دهخدابشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . بردبار بودن . صبر کردن . رجوع به شکیبیدن شود.
بشکیبیدنلغتنامه دهخدابشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . صبر کردن . تحمل کردن . بردباری کردن . رجوع به شکیبیدن شود.