شیشلهلغتنامه دهخداشیشله . [ شی ش َ ل َ / ل ِ ] (ص ) سست و بی قوت و ضعیف و ناتوان و درمانده . (ناظم الاطباء). سست و بی قوت . (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). || شل و افلیج . (ناظم الاطباء). دست و پای سست و بی قوت را گویند، و به عربی شل خوانند. (برهان ) (از فره
شسلةلغتنامه دهخداشسلة. [ ش َ ل َ ] (ع ص ) قدم فربه و ستبر، و آن لغتی است در شثلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شثلة و شسل شود.
شیسلهلغتنامه دهخداشیسله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) شیشله . (یادداشت مؤلف ): الفخ ؛ شیسله کردن جامه . الوهی ؛ شیسله شدن و دریده شدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به شیشله شود.
سیسالیلغتنامه دهخداسیسالی . (معرب ، اِ) معرب ساسالیوس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سیسالیوس و دزی ج 1 ص 713 شود.
سسالیلغتنامه دهخداسسالی .[ س َ ] (معرب ، اِ) معرب سسالیوس که نباتی است به لغت یونانی . (منتهی الارب ). مأخوذ از یونانی ، انغوزه . (ناظم الاطباء). سسالیوس کاشم رومی بود و بعضی طبیبان گویند انجدان رومی است . (الابنیه عن حقائق الادویه ).
شیسلهلغتنامه دهخداشیسله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) شیشله . (یادداشت مؤلف ): الفخ ؛ شیسله کردن جامه . الوهی ؛ شیسله شدن و دریده شدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به شیشله شود.
چلاغلغتنامه دهخداچلاغ . [ چ ُ ] (ترکی ، ص ) شل و شیشله . (ناظم الاطباء). آنکه یک پای ندارد یا یک پای او فالج دارد. و رجوع به چلاق شود. || آنکه دست ندارد یا یک دست وی خشکیده و فالج شده است . و رجوع به چلاق شود.
شیکلغتنامه دهخداشیک . (ص ) شل را گویند یعنی دست و پای که در آن گیرایی و قدرت رفتار نباشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ) : چون برافروزی رخ از باده کله سازی یله دستهایم شیک گردد پایهایم شیشله . بلعمی .|| سست و کاهل و ناتوان . (
تهلهللغتنامه دهخداتهلهل . [ ت َ هََ هَُ ](ع مص ) تنگ بافته شدن جامه و بافته شدن با رشته های خرد و باریک . (ناظم الاطباء) : و این لیفها هر سه نوع برهم نهاده است و در یکدیگر بافته هرگاه که بافتگی این لیفها سست شود ضعیفی را سستی حاصل شود.و حال این عضو همچون حال جامه باشد ک
شللغتنامه دهخداشل . [ ش َ / ش َل ل ] (از ع ، ص ) کسی که با دست نمیتواند چیزی را بگیرد، مانند کسی که دست او افلیج شده و در اراده و اختیار وی نباشد. شیشله . (ناظم الاطباء). کسی که دست و پای او حرکت نتواند کرد. (غیاث ). آنکه از پای لنگد. آنکه دست یا پای او تبا