صمیمیتدیکشنری فارسی به انگلیسیchumminess, familiarity, friendship, good faith, heartiness, intimacy, sincerity, togetherness, truth
صمیمیتفرهنگ مترادف و متضادارادت، خلوص، دوستی، محبت، مودت، وداد، وفا، یکدلی، یکرنگی، یگانگی ≠ دورنگی، دورویی
شماماتلغتنامه دهخداشمامات . [ ش َ ] (ع اِ) آنچه را از بوی خوشها که بویند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : اوانی زر و سیم مشحون به شمامات کافور. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 237).
شموماتلغتنامه دهخداشمومات . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِشَموم . بوییدنیها. (یادداشت مؤلف ) : ترنج و شمامه و لیمو و دیگر شمومات بسیار یابند [ در خیر] . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 134). رجوع به شموم شود.