پیشهورفرهنگ مترادف و متضادبازرگان، پیلهور، تاجر، سوداگر، صنعتکار، صنعتگر، کاسب، محترف، محترفه، معاملهگر
هیشویلغتنامه دهخداهیشوی . [ ] (اِخ ) صنعتکار رومی : یکی پیره سر بود هیشوی نام جوانمرد وبیدار و با فر و کام .فردوسی .
صنعتگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه صنعتکار، استادکار، اوساکار، تکنیسین، کارگر ماهر کوزهگر، نجار، خیاط، معمار، بنّا، نقاش، آهنگر، زرگر، مسگر، معدنچی، مکانیک، سرپرست کارگاه، فورمن (موارد بیشتر ◄ کسبه 794، فروشگاه 796، شغل 622، کارگاه 687، مکانیک 630،)