طلللغتنامه دهخداطلل . [ طَ ل َ ] (ع اِ) اثر سرای . جای خراب . (منتهی الارب ). نشان سرای ویران شده . نشان سرای که پیدا بود. (دهار). نشان سرای که از پس ویرانی مانده بود. (مهذب الاسماء).نشانی خانه و سرای ویران شده که بجا مانده باشد. (منتخب اللغات ). اثر خانه ٔ ویران . آوار خانه ٔ ویران . نشان س
تلللغتنامه دهخداتلل . [ ت ُ ل ُ ] (ع اِ) ج ِ تلیل . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به تلیل شود.
ثلللغتنامه دهخداثلل . [ ث َ ل َ ] (ع مص ) ثل . هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || هلاک شدن . || افتادگی دندان . || سرگین انداختن ستور. || ویران شدن . || ثل یا ثلل بئر؛ گل برآوردن از چاه . لاروبی چاه . || ثلل تراب مجتمع؛ جنبانیدن آن را، یا شکستن طرفی از اطراف آن یا منهدم کردن . و همچنین است
ثلللغتنامه دهخداثلل . [ ث ُ ل َ / ث ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ ثَلّة ببعض معانی . گلهای از چاه برآورده . || هلاک . رجوع به ثَلة شود.