طیاراتفرهنگ فارسی عمید۱. [جمعِ طیّارَة] [منسوخ] = طیاره۲. [قدیمی] در دورۀ مغول، نوعی درآمد که از چند طریق بهدست میآمده، منجمله اموال و املاکی که وارث نداشته و مالی که از شخص رشوهخوار یا کسی که از اموال پادشاه دزدیده بود، میگرفتند؛ آنچه از مال شخص غایب ضبط میشد.
طیاراتلغتنامه دهخداطیارات . [ طَی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ طَیّاره . رجوع به طَیّارة شود. درآمد دیوانی حاصل از جریمه ٔ مختلس یا مال بلا و ارث یا مال گمشده و یا مال غائب مفقودالاثر بلاوارث : و طیارات دیوان و توفیرات خزانه الا برخصتی شرعی از وجهی مرضی بخودراه نمیدهد. (المعجم چ طه
تاراتلغتنامه دهخداتارات . (اِ) بعضی نوشته اند که در فارسی مبدل تاراج است . (غیاث اللغات ). تاخت و تاراج و نهب و غارت و بردن مال مردم باشد. (برهان ). تاراج . (فرهنگ جهانگیری ) : از نامه ٔ مشک صبح اذفرسایی به صلایه ٔ فلک برزآن غالیه ای کنی سمایی بر تربت بو
تاراتلغتنامه دهخداتارات . (ع اِ) ج ِ تارة. (آنندراج ) (انجمن آرا) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (المنجد). ج ِ تاره ،و این عربی است . (فرهنگ رشیدی ). کرات و مرات . (رشیدی ). چند مرتبه و دفعات . (فرهنگ نظام ). مؤلف فرهنگ رشیدی آرد: تارات ... بمعنی تاراج شاهدی نیافتم و شعر خاقانی مناسب معنی اول
هواپیمائیلغتنامه دهخداهواپیمائی . [ هََ پ َ / پ ِ ] (حامص مرکب ) عمل هواپیما. || (اِ مرکب ) سازمان ناظر بر پرواز طیارات .
غایبانهلغتنامه دهخداغایبانه . [ ی ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) غائبانه . در حال غیاب . در زمان غیاب .- ارادت غایبانه ؛ ارادت به کسی قبل از آشنایی : خدمت شما نرسیده ام اما غایبانه ارادت دارم .|| مال کسی که مرگ و زندگی آن شخص م
گردفناخسرولغتنامه دهخداگردفناخسرو. [ گ َ ف َن ْ نا خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) عضدالدوله بیرون شهر [ شیراز ] جایی ساخت و آن را گردفناخسرو نام نهاد و بازاری نیکو در میان ایشان بساخت ، چنانکه ارتفاع آن از طیارات و غیر آن شانزده هزار دینار بوده به دیوان عضدی میرسید و پس چنا
طیارهلغتنامه دهخداطیاره . [ طَی ْ یا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) کشتی سریع تیزرو. (منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ). نوعیست از کشتی . ج ، طیارات . (مهذب الاسماء). کشتی و جهاز تیزرو را گویند. (برهان ). || ترازوی راست . (مهذب الاسماء). قسمی ترازو. || (ص ) کنایه از اسب
هاشمیلغتنامه دهخداهاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) یاسین حلمی «پاشا» ابن السید سلماس الهاشمی . از رجال بزرگ سیاسی عراق در 1299 هَ . ق . در بغداد متولد شد و در همانجا به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه ٔ تحصیل به برلین رفت و در 1905 م . رئ