فرستادهلغتنامه دهخدافرستاده . [ ف ِ رِ دَ / دِ ] (ن مف ، اِ) چیزی را گویند که شخصی به جهت کسی بفرستد. (برهان ). مرسله . مرسوله . (یادداشت به خط مؤلف ). || سفیر. قاصد.فرسته . (یادداشت به خط مؤلف ). فرسته . رسول . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). آنکه دیگری او را فرستد <s
فرستادۀ ویژهspecial envoy, special representative 1واژههای مصوب فرهنگستاننمایندۀ مخصوص یک دولت که نزد دولتی دیگر برای انجام مأموریت اعزام میشود
فرستادۀ ویژهspecial envoy, special representative 1واژههای مصوب فرهنگستاننمایندۀ مخصوص یک دولت که نزد دولتی دیگر برای انجام مأموریت اعزام میشود
اِبتعثَدیکشنری عربی به فارسیعازم شد , ارسال شد , اعزام شد , روانه شد , فرستاده شد , مبعوث (فرستاده) شد
فروفرستادهلغتنامه دهخدافروفرستاده . [ ف ُ ف ِ رِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مُنزَل . (منتهی الارب ). نازل شده .