فروغتهلغتنامه دهخدافروغته . [ ف ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) فروخته . بیعکرده . (برهان ). تبدیل «خ » به «غ » معمول است ، اما این استعمال در جایی دیده نشد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || افروخته و درخشان و فروزان . (برهان ). رجوع به فروخته شود.
سفر فراغتیleisure travelواژههای مصوب فرهنگستانسفری فارغ از انگیزههای کاری و تجاری که در اوقات فراغت برای تفریح انجام میشود
فعالیتهای فراغتیleisure pursuitsواژههای مصوب فرهنگستانمشغولیتهایی در اوقات فراغت برای تمدد اعصاب و تفریح و سرگرمی
اطلاعات فراغتی ـ ورزشیinformation about sport and leisure facilitiesواژههای مصوب فرهنگستانریز اطلاعات تسهیلات ورزشی و فراغتی موجود در مقصد اعم از اینکه در قرارداد قید شده باشد یا نشده باشد