قیاسیلغتنامه دهخداقیاسی . (ص نسبی ) منسوب به قیاس . || برطبق قاعده . مقابل سماعی . حکم مطرد در همه ٔ افراد.و آن در مواردی است که ضابطه و قاعده ٔ کلی وجود داشته باشد و در افراد مشابه بحکم آن قاعده قیاس رود.- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن . (یادداشت مؤلف ).
کاشیلغتنامه دهخداکاشی . (اِخ ) حسن آملی المولد و المنشاء کاشانی الاصل امامی المذهب کاشی اللقب و گاهی به احسن المتکلمین ملقب از افاضل شعرای قرن هفتم هجرت و یا خود اوائل قرن هشتم را نیز دیده ، شاعری است ماهر و متقی و جلیل القدر و عظیم الشأن و معاصر علامه ٔ حلی متوفی به سال <span class="hl" dir
برآورد قیاسیanalogous estimatingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای برآورد تقریبی کار از راه مقایسۀ اجزای آن با کارهای مشابه پیشین
تصویرسنجی قیاسیanalogue photogrammetryواژههای مصوب فرهنگستاناز روشهای تصویرسنجی که در آن از دستگاههای قیاسی استفاده میشود
تصویر قیاسیanalogue imageواژههای مصوب فرهنگستانتصویری که در آن تغییرات پیوستۀ یک ویژگی مشخص با تغییرات پیوسته در مایۀ خاکستری نشان داده شده باشد
دستگاه تبدیل قیاسیanalogue stereoplotterواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه تبدیلی که در آن از ابزارهای مکانیکی و نوری برای توجیه و ترسیم عوارض و تولید خطوط تراز استفاده میکنند
برآورد قیاسیanalogous estimatingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای برآورد تقریبی کار از راه مقایسۀ اجزای آن با کارهای مشابه پیشین
تصویرسنجی قیاسیanalogue photogrammetryواژههای مصوب فرهنگستاناز روشهای تصویرسنجی که در آن از دستگاههای قیاسی استفاده میشود