لخشکلغتنامه دهخدالخشک . [ ل َ ش َ ] (اِ) نوعی از آش آردباشد. (برهان ). نوعی از آش است که از خمیر میسازند ولی آن را رشته نمی کنند بلکه از تکه های درشت خمیر چنانکه در برابر آش رشته گویند آش لخشک . آش لخشک را عموم خورند ولی آش رشته مخصوص اعیان است . (لغت محلی گناباد خراسان ). لاکشه . لاخشه . لخش
لخشکلغتنامه دهخدالخشک . [ ل َ ش َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه زاهدان و کهورک میان زاهدان و تل سیاه ، در 26110گزی زاهدان .
لخشکفرهنگ فارسی عمید۱. یک قسم آش که با رشتههای پهن خمیر آرد گندم درست میشود.۲. جای لیز که از روی آن بلغزند.
لخشکفرهنگ فارسی معین(لَ شَ) (اِ.) 1 - نوعی از آش که با رشته های پهنی که از خمیر آرد گندم به دست می آیند، پخته می شود. 2 - جای لیز و لغزنده .
لخشکگویش گنابادی در گویش گنابادی نوعی از آش است که با رشتههای پهنی که از خمیر آرد گندم به دست میآیند، پخته میشود.این آش برند گناباد میباشد.
یخ لخشکلغتنامه دهخدایخ لخشک . [ ی َ ل َش َ ] (اِ مرکب ) یخی که بر روی آن می لغزند و لغزش می خورند. (ناظم الاطباء). || لغزش که اطفال دریخ بستن کنند و این بازی اطفال است . (آنندراج ). یخ بازی . سرسره بازی . بازی لیز خوردن روی یخ : باز از وصف ملحدی بیشک می رود خامه ا
یخ لخشکلغتنامه دهخدایخ لخشک . [ ی َ ل َش َ ] (اِ مرکب ) یخی که بر روی آن می لغزند و لغزش می خورند. (ناظم الاطباء). || لغزش که اطفال دریخ بستن کنند و این بازی اطفال است . (آنندراج ). یخ بازی . سرسره بازی . بازی لیز خوردن روی یخ : باز از وصف ملحدی بیشک می رود خامه ا
لاکشهلغتنامه دهخدالاکشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) لاخشه . لاکچه . لخشک . جون عمه .لطیفه . تتماج . لاکشته . رجوع به لاخشه شود.
چپچلهفرهنگ فارسی عمید۱. زمین لغزنده و مرطوب.۲. جای لغزنده با شیب تند در کنار کوه یا تپه که بالای آن بنشیند و به پایین لیز بخورند؛ سرسره؛ چچله؛ لخشک.
یخ لخشکلغتنامه دهخدایخ لخشک . [ ی َ ل َش َ ] (اِ مرکب ) یخی که بر روی آن می لغزند و لغزش می خورند. (ناظم الاطباء). || لغزش که اطفال دریخ بستن کنند و این بازی اطفال است . (آنندراج ). یخ بازی . سرسره بازی . بازی لیز خوردن روی یخ : باز از وصف ملحدی بیشک می رود خامه ا