مباهاةلغتنامه دهخدامباهاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ب هَ و») نبرد کردن کسی را در حسن و خوبی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مباهاةدیکشنری عربی به فارسینوعي انحرافات جنسي که دران شخص بوسيله نشان دادن الت جنسي خود احساسات شهواني رافرومينشاند , عريان گراءي , به رخ کشيدن , باليدن , خراميدن , جولا ن دادن , خودنمايي , جلوه
مبایعةلغتنامه دهخدامبایعة. [ م ُ ی َ ع َ ] (ع مص ) با یکدیگر خرید و فروش کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی بیع کردن . (المصادر زوزنی ). مبایعه . خرید و فروش و بیع و شری . (ناظم الاطباء). || بیعت نمودن . قال اﷲ تعالی اذ یبایعونک تحت الشجرة . (منتهی الارب )
مبایعهفرهنگ فارسی معین(مُ یِ عِ) [ ع . مبایعة ] 1 - (مص م .)خرید و فروش کردن . 2 - بیعت کردن . 3 - (اِمص .) خرید و فروش . 4 - بیعت .
مبهیةلغتنامه دهخدامبهیة. [ م ُ ب َهَْ هی ی َ ] (ع ص ) تأنیث مبهی . ج ، مبهیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ادویه ٔ مبهیة ؛ داروهایی که برای تقویت باه بکار برند. و رجوع به مبهی و مبهیات شود.
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشانددیکشنری فارسی به عربیمباهاة