متعالیلغتنامه دهخدامتعالی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بلند شونده . اسم فاعل از تعالی که به کسر لام است باب تفاعل از ناقص ، مأخوذ از علو. (غیاث ) (آنندراج ) : ذات تو به اوصاف محاسن متحلی است وز جمله ٔ اوصاف مساوی متعالی است . سوزنی .نظر همت
متحالیلغتنامه دهخدامتحالی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) شگفتی و زیبائی نماینده . یقال : تحالت المراءة اذا ظهرته حلاوة و عجباً. (آنندراج ) (ازفرهنگ جانسون ). و رجوع به تحالی و ماده ٔ بعد شود.
عدد متعالیtranscendental numberواژههای مصوب فرهنگستانعددی که ریشۀ هیچ چندجملهای با ضرایب گویا نباشد
عدد متعالیtranscendental numberواژههای مصوب فرهنگستانعددی که ریشۀ هیچ چندجملهای با ضرایب گویا نباشد
عدد متعالیtranscendental numberواژههای مصوب فرهنگستانعددی که ریشۀ هیچ چندجملهای با ضرایب گویا نباشد